در کتابمان خواندم
438
53
- ذاکر: میثم مطیعی
- سبک: زمینه
- موضوع: حضرت زهرا سلام الله علیها
- مناسبت: شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
- سال: 1402
در کتابمان خواندم، خوب و مهربان هستی
مادرم به من گفته، مادرِ جهان هستی
نمرهام اگر پایین، نمرهام اگر بالا
خوب یا بدم مادر، دختر توام حالا
چادرت جا دارد، تمام دخترها را
از آسمانها داری هوای ما را
از آن اوج آسمان، گاهی هم برایمان
از آن آیهها بخوان، مادر
مادر، مادر، مادر، مادر
با تو هستم تا آخر
*****
دانه دانه تسبیحت، تا همیشه در مُشتم
با تو ذکر میگوید، بند بندِ انگشتم
بین ما اگر بودی، این جهان خدایی بود
مثل فضهات، ما هم رنگمان طلایی بود
آن زمان بودم کاش، کنار تو پشت در
کنار تو در مسجد، کنار حیدر
ما را هم ببر اُحُد، زیرِ سایهبانِ خود
مثل دختران خود، مادر
مادر، مادر، مادر، مادر
با تو هستم تا آخر
*****
نام تو بها داده استقامت زن را
خاک چادرت بُرده آبروی دشمن را
تا همیشه در ذهنِ مسجدالنبی مانده
خطبهی فدک با آن جملههای کوبنده
خطبهی تو جوشید درونِ جانِ زینب
به کوفه جاری شد بر زبانِ زینب
ظلم شام و کوفه را، زینب کرده بَرملا
بعد از داغِ کربلا، مادر
مادر، مادر، مادر، مادر
با تو هستم تا آخر
مادرم به من گفته، مادرِ جهان هستی
نمرهام اگر پایین، نمرهام اگر بالا
خوب یا بدم مادر، دختر توام حالا
چادرت جا دارد، تمام دخترها را
از آسمانها داری هوای ما را
از آن اوج آسمان، گاهی هم برایمان
از آن آیهها بخوان، مادر
مادر، مادر، مادر، مادر
با تو هستم تا آخر
*****
دانه دانه تسبیحت، تا همیشه در مُشتم
با تو ذکر میگوید، بند بندِ انگشتم
بین ما اگر بودی، این جهان خدایی بود
مثل فضهات، ما هم رنگمان طلایی بود
آن زمان بودم کاش، کنار تو پشت در
کنار تو در مسجد، کنار حیدر
ما را هم ببر اُحُد، زیرِ سایهبانِ خود
مثل دختران خود، مادر
مادر، مادر، مادر، مادر
با تو هستم تا آخر
*****
نام تو بها داده استقامت زن را
خاک چادرت بُرده آبروی دشمن را
تا همیشه در ذهنِ مسجدالنبی مانده
خطبهی فدک با آن جملههای کوبنده
خطبهی تو جوشید درونِ جانِ زینب
به کوفه جاری شد بر زبانِ زینب
ظلم شام و کوفه را، زینب کرده بَرملا
بعد از داغِ کربلا، مادر
مادر، مادر، مادر، مادر
با تو هستم تا آخر
نظرات
نظری وجود ندارد !