حسین محمدی فام

خداشاهده به هردری زدم نیای

211
4
خداشاهده به هردری زدم نیای
تا یه جور بهت خبر بدم نیای

یا اگر تقیدره که کوفه بیای
دیگه بارقیه دست کم‌ نیای

واسه مسلمت حلالیت بگیر
خیلی شرمنده خواهرت شدم

نمی‌شه چطور ببخشم خودم رو
باعث گریه‌ی مادرت شدم

نخلای علی اسیر عطشن
قطره آبی به شکوفه ترسه

با دلی شکسته از خدا می‌خوام
پای بچه‌هات به کوفه نرسه

کاری با زخم لبم نداشته باش
باز می‌خوام فقط تو رو ۱دا کنم

قصه‌م اینه سر دروازه میای
نتونم توی چشات نگاه کنم

خلقشون مثل قدیمه
به سلام‌یه جواب واسه ثواب هم‌نمی‌دن

دینشون‌گمون‌کنم عوض شده
دیگه به قربونی آبم نمی‌دن

نمی‌رم تو بازار آهنگرا چون سر و صداش اذیتم می‌کنه
شمر ودیدم که داره بی‌حوصله بند چکمه‌هاشو محکم می‌کنه

سرشون شلوغه خنجرفروشا رونقی گرفته کاروکسبشون
شنیدم ده تا حرومزاده دارن نعل تازه می‌زنن به اسبشون

کوفیا شیپور و برا جنگ زدن
به مسلمت بدجوری نیرنگ‌زدن

بزرگ قافله همینقدر بگم
تو کوچه بچه‌ها بهم‌سنگ زدن

کوفه منو تو رو بی‌چاره می‌کنه
اومدن تو زینبو آواره می‌کنه

رومو زمین نزن به جون مادرت
نیا به کوفه که هنوز جوونه اکبرت

می‌شی معذب برگرد آقا
توی دل شب برگرد آقا

به جون زینب برگد آقا
حسین زهرا برگرد آقا

می‌خواد دل منو مر از غم کنن
سرم رو پیش خواهرت خم کنن

این مردمی که من دیدم حاضرن
برای درهم تو رو درهم کنن

حال منو ببین خونه خراب شدم
ببین چه جور شرمنده‌ی بی بی رباب شدم

الهی زلف تو به دست باد نره
خواهر تو به مجلس ابن زیاد نره

خواب لباتو هی می‌بینم
سرت رو روی نی می‌بینم
زینب و بزم می‌ می‌بینم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش