جایه بارون میبینی از آسمون نیزه داره میباره
140
5
- ذاکر: مسعود پیرایش
- سبک: زمینه
- موضوع: عصر عاشورا - قتلگاه
- مناسبت: انقلاب اسلامی
- سال: 1402
جای بارون میبینی از آسمون نیزه داره میباره
هر کی از راه میرسه هر چی داره توی تنت میکاره
یه مسلمونم نبود پیکر تو از زیر پا برداره
سر خونی تو رو سنان داره رو نیزهها میزاره
صدات میکنم
سرت رو نیزه، تنت رو خاکه نگات میکنم
یه لحظه شاید ببینی تا که ...
اسیر شدیم
واروم نرسیده و پیر شدیم
با شمر و خولی هم مسیر شدیم
اسیر شدیم
از این دنیا بعد تو سیر شدیم
واویلا علی الحسین ...
اونقدر از مال حروم
شکماشون پر شد تو رو نشناختن
بدن بیسر تو
جلو چشمام روی زمین انداختن
چشم مرکباشون و
بسته بودن روی تنت مینداختن
سر پیری میبینی
چه روزگاری واسه زینب ساختن
تموم شد حسین
تو رفتی حالا منو نبردی غروب شد حسین
ندیدی ما رو به کی سپردی حسین
غریب شدیم
بییار و یاور و حبیب شدیم
غریب شدیم
هم کلام با نانجیب شدیم
غریب شدیم
از آغوش تو بینصیب شدیم
اسیر شدیم واروم نرسیده و پیر شدیم
اسیر شدیم با شمر و خولی هم مسیر شدیم
واویلا علی الحسین ...
هر کی از راه میرسه هر چی داره توی تنت میکاره
یه مسلمونم نبود پیکر تو از زیر پا برداره
سر خونی تو رو سنان داره رو نیزهها میزاره
صدات میکنم
سرت رو نیزه، تنت رو خاکه نگات میکنم
یه لحظه شاید ببینی تا که ...
اسیر شدیم
واروم نرسیده و پیر شدیم
با شمر و خولی هم مسیر شدیم
اسیر شدیم
از این دنیا بعد تو سیر شدیم
واویلا علی الحسین ...
اونقدر از مال حروم
شکماشون پر شد تو رو نشناختن
بدن بیسر تو
جلو چشمام روی زمین انداختن
چشم مرکباشون و
بسته بودن روی تنت مینداختن
سر پیری میبینی
چه روزگاری واسه زینب ساختن
تموم شد حسین
تو رفتی حالا منو نبردی غروب شد حسین
ندیدی ما رو به کی سپردی حسین
غریب شدیم
بییار و یاور و حبیب شدیم
غریب شدیم
هم کلام با نانجیب شدیم
غریب شدیم
از آغوش تو بینصیب شدیم
اسیر شدیم واروم نرسیده و پیر شدیم
اسیر شدیم با شمر و خولی هم مسیر شدیم
واویلا علی الحسین ...
نظرات
نظری وجود ندارد !