حسین سیب سرخی

تو پادشاه عالمینی

162
8
تو پادشاه عالمینی
حق تو که سنگ و عصا نیسا

ای همه‌ی هستیِ زینب
جای تو زیر دست و پا نیست

تشنه و بی‌رمق و خسته و بی‌حال کشید
دست تقدیر تو را در دل گودال کشید

ظلم اینجاست که تو ظلم نکردی به کسی
بردباری تو را شمر به جنجال کشید

ساربانی که عقیق یمنت را دزدید
لشگری را به سوی غارت اموال کشید

هزارونهصد و پنجاه زخم روی تنش
چقدره نیزه شکسته نشسته بر بدنش

به طعنه گفت سنان در کنار پیکر او
شفا گرفته مگر می‌بَرید پیرهنش

نیاز نیست بگوییم دیگر از غسلش
نیاز نیست بگوییم دیگر از کفنش

بساط گریه‌ی ما می‌شود فراهم با
خیال روضه‌ی سنگین زیرو رو شدنش

نه عبا مونده براش نه عمامه
اینکه زیر دست و پا مونده امامه

این چه سر بردنیه از سر ظلم
که شروع شده هنوز داره ادامه

اِرباً اِربا شد بدنِ بی‌سر
ای خدا صد رحمت به علی اکبر

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش