بگذار تا این باده آتشگون بماند
719
21
- ذاکر: حاج مهدی سلحشور
- سبک: شعر مدح
- موضوع: شهدا و دفاع مقدس
- مناسبت: هیئت هفتگی
- سال: 1402
بگذار تا این باده آتشَگون بماند
همراه با افسانه و افسون بماند
بگذار چشم بشر تا صبح محشر
در حیرت از این راز روزافزون بماند
تو دِین عالم را اَدا کردی عجب نیست
عالَم اگر عمری به تو مدیون بماند
ای آنکه صهبای تو باعث شد به تاریخ
نام شلمچه، فکه و مجنون بماند
امروز هم فرمان بده صهیون بمیرد
گرم است طراوت شاخهی زیتون بماند
در فطرت ما فیض فتح المبین است
دلهای ما سرمستِ ختم المرسلین است
قرآن و عترت تا ابد حَبلُ المتین است
اینجا فقط حیدر امیرالمومنین است
هرروز در جان افتخاری تازه داریم
با نام زهرا و علی آوازه داریم
ایران سرای رادمردان دلیر است
فرزند عاشوراست از نسل غدیر است
الموت............. گفتیم
هیهات مِنَّا الذّله را بسیار گفتیم
دیگر سپاه شمر در حال شکست است
صدها علی اکبر کنون پرچم به دست است
حاشا که ما را خصم ما بیتاب بیند
این خواب را دشمن مگر در خواب بیند
دشمن در این ایام خیلی دلپریش لست
چون نسل چهارم انقلابیتر ز پیش است
امروز هم مثل شهیدان بیقرارم
شوقی به دل غیر از نثار جان ندارم
در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون
یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون
یاران ما از هرچه جز پیمان گذشتند
از خانه و فرزند و مال و جان گذشتند
گفتند سوی آسمان باید سفر کرد
باید که از دنیا به آسانی سفر کرد
ای که به عشقت اسیر خیل بنیآدمند
سوختگان غمت، با غم دل خرمند
هرکه غمت را خرید عشرت دنیا فروخت
باخبران غمت، بیخبر از عالمند
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مُهَیّا شد از بهر قربانی
سوی حسین رفتن با چهرهی خونی
زیبا بُوَد اینسان معراج انسانی
بسوزان هر طریقی میپسندی
چو آتش از تو و خاکستر از من
بکش چون صید و در خونم بغلطان
تماشا کردن از تو پر پر از من
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت دلشت
هوا ز جور مخالف چو نیلگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
همراه با افسانه و افسون بماند
بگذار چشم بشر تا صبح محشر
در حیرت از این راز روزافزون بماند
تو دِین عالم را اَدا کردی عجب نیست
عالَم اگر عمری به تو مدیون بماند
ای آنکه صهبای تو باعث شد به تاریخ
نام شلمچه، فکه و مجنون بماند
امروز هم فرمان بده صهیون بمیرد
گرم است طراوت شاخهی زیتون بماند
در فطرت ما فیض فتح المبین است
دلهای ما سرمستِ ختم المرسلین است
قرآن و عترت تا ابد حَبلُ المتین است
اینجا فقط حیدر امیرالمومنین است
هرروز در جان افتخاری تازه داریم
با نام زهرا و علی آوازه داریم
ایران سرای رادمردان دلیر است
فرزند عاشوراست از نسل غدیر است
الموت............. گفتیم
هیهات مِنَّا الذّله را بسیار گفتیم
دیگر سپاه شمر در حال شکست است
صدها علی اکبر کنون پرچم به دست است
حاشا که ما را خصم ما بیتاب بیند
این خواب را دشمن مگر در خواب بیند
دشمن در این ایام خیلی دلپریش لست
چون نسل چهارم انقلابیتر ز پیش است
امروز هم مثل شهیدان بیقرارم
شوقی به دل غیر از نثار جان ندارم
در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون
یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون
یاران ما از هرچه جز پیمان گذشتند
از خانه و فرزند و مال و جان گذشتند
گفتند سوی آسمان باید سفر کرد
باید که از دنیا به آسانی سفر کرد
ای که به عشقت اسیر خیل بنیآدمند
سوختگان غمت، با غم دل خرمند
هرکه غمت را خرید عشرت دنیا فروخت
باخبران غمت، بیخبر از عالمند
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مُهَیّا شد از بهر قربانی
سوی حسین رفتن با چهرهی خونی
زیبا بُوَد اینسان معراج انسانی
بسوزان هر طریقی میپسندی
چو آتش از تو و خاکستر از من
بکش چون صید و در خونم بغلطان
تماشا کردن از تو پر پر از من
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت دلشت
هوا ز جور مخالف چو نیلگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
نظرات
نظری وجود ندارد !