حسین محمدی فام

بسم رب الکرم از خیمه یلی می‌آید

45
0
بسم ربِّ الکَرم از خیمه یَلی می‌آید
از دلِ دفتر غیرت مثلی می‌آید

سیزده جامِ سبوی ازلی می‌آید
خوب دقت کنی انگار علی می‌آید

گفت قاسم پسر شیرِ جمَل گیر منم
من حسینی شده‌ی دست امام حسنم

در سرم شوق عروج است حرم را برسان
قاصد از راه بیا و خبرم را برسان

برگه‌ی توصیه‌ی معتبرم را برسان
مادر آن دست نویسِ پدرم را برسان

تا ببینند که بیهوده نبود این سخنم
من حسینی شده‌ی دست امام حسنم

قطره‌ی اشک تو شد آب وضو باور کن
ترس لشکر شده پیش همه رو باور کن

دشت پُر می‌شود از خون عدو باور کن
جوشنی در خورِ من نیست عمو

زره پیکر من هست همین پیرُهنم
من حسینی شده‌ی دست امام حسنم

قطره‌ای بود در آغوش عمو دریا شد
رجزی خواند که در قلب حرم غوغا شد

گام برداشت و در معرکه طوفان پا شد
ضربه‌ها حسنی قاتل اَزرق‌ها شد

نعره می‌زد که سر از کوفی و شامی بزنم
من حسینی شده‌ی دست امام حسنم

ناگهان دوره شدن خُدعه‌ی این پیکار است
نیت هر که رسید است به من کشتار است

بی‌هوا سنگ به صورت بخورد دشوار است
زخم‌ها زیر سر نیزه‌ی لاکردار است

حک شده با خطِ سرنیزه به روی بدنم
من حسینی شده‌ی دست امام حسنم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش