باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را
2075
6
- ذاکر: حاج محمود کریمی
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام حسن (ع)
- مناسبت: ولادت امام حسن علیه السلام
- سال: 1397
باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را
هرکس که ندارد تبِ سلطان نجف را
ما را نه فقط بر سرِ این سفره نشاندند
خوردهست نبی هم کَفی از نان نجف را
بخشید خدا اولِ این ماهِ مبارک
پیش از همهی خلق، مسلمانِ نجف را
میخواست ببینیم کریمیِ علی را
رو کرد خداوند حسن جانِ نجف را
یک روز بیاییم و بسازیم مدینه
بالای سرِ فاطمه ایوان نجف را
دیدیم همه سَروریِ آل علی را
اول پسرِ مادریِ آل علی را
جبریل شدم مثلِ کبوتر شدم امشب
از شوق ببین یک کَسِ دیگر شدم امشب
نامت به لبم آمد و چسبید لبانم
انگار پُر از قندِ مُکرر شدم امشب
من از جبروت و جلواتِ تو شنیدم
ای عشق به من حق بده کافر شدم امشب
پیراهنم از عطرِ گلابت شده لبریز
از لطفِ شما لالهی قمصر شدم امشب
آقا به ضریحی که نداری پَرِ من خورد
پیشِ تو عجب نیست اگر زَر شدم امشب
باید که ببینند علی را حسنش را
نقش شرفُالشمس عقیق یمنش را
آیینه بگیرید پیمبر شدنش را
از روز اَزَل حضرتِ حیدرشدنش را
زهرا به شِکَر خندهی خود جشن گرفته
شیرینیِ این لحظهیِ مادر شدنش را
یوسف سرِ این کوچه دویدهست ولی باز
میدید در آن غُلغُله آخر شدنش را
چشمی که حسد داشت به ذریهی زهرا
با رویِ حسن دید خود اَبتر شدنش را
بینالحرمیناند ملائک همه امشب
تبریک بگویند برادر شدنش را
تنها نه دل ما که دو عالم حسنیه است
هر دو حرمِ کربوبلا هم حسنیه است
باید که علی چند پسر داشته باشد
تا این که مدینه سه قمر داشته باشد
مانند نبی کیست که در بینِ دوعالم
از فاطمهی خود دو جگر داشته باشد
باید که پسردار شود تا که ببیند
شیرینیِ باغی که ثمر داشته باشد
هرکس که از این ایل بُوَد موقع رزمش
در پنجهی خود تیغِ دو سر داشته باشد
باید که پس از نامِ علی ذکرِ حسن داشت
تا تیغِ اباالفضل اثر داشته باشد
آن چشم که دیدت چقدر مست شد آقا
یک شهر پُر از کوچهی بنبست شد آقا
خورشید چرا نیمهی شب بر سر بام است
گو ماه نیاید که مرا ماه تمام است
آن کَس که در این خانه غلام است امیر است
آن کَس که امیر است، بر این خانه غلام است
در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بیرویِ تو ای سَرو گل اندام حرام است
با اینهمه حُسنی که شده جمع در اینجا
حیران شدهام قبله کدام است کدام است
هرکس که جمل بود و تو را دید نوشتهست
سوگند که صلح تو قیام است قیامست
لایوم بگو تا که گدازیم برایت
ایکاش حسینیه بسازیم برایت
هرکس که ندارد تبِ سلطان نجف را
ما را نه فقط بر سرِ این سفره نشاندند
خوردهست نبی هم کَفی از نان نجف را
بخشید خدا اولِ این ماهِ مبارک
پیش از همهی خلق، مسلمانِ نجف را
میخواست ببینیم کریمیِ علی را
رو کرد خداوند حسن جانِ نجف را
یک روز بیاییم و بسازیم مدینه
بالای سرِ فاطمه ایوان نجف را
دیدیم همه سَروریِ آل علی را
اول پسرِ مادریِ آل علی را
جبریل شدم مثلِ کبوتر شدم امشب
از شوق ببین یک کَسِ دیگر شدم امشب
نامت به لبم آمد و چسبید لبانم
انگار پُر از قندِ مُکرر شدم امشب
من از جبروت و جلواتِ تو شنیدم
ای عشق به من حق بده کافر شدم امشب
پیراهنم از عطرِ گلابت شده لبریز
از لطفِ شما لالهی قمصر شدم امشب
آقا به ضریحی که نداری پَرِ من خورد
پیشِ تو عجب نیست اگر زَر شدم امشب
باید که ببینند علی را حسنش را
نقش شرفُالشمس عقیق یمنش را
آیینه بگیرید پیمبر شدنش را
از روز اَزَل حضرتِ حیدرشدنش را
زهرا به شِکَر خندهی خود جشن گرفته
شیرینیِ این لحظهیِ مادر شدنش را
یوسف سرِ این کوچه دویدهست ولی باز
میدید در آن غُلغُله آخر شدنش را
چشمی که حسد داشت به ذریهی زهرا
با رویِ حسن دید خود اَبتر شدنش را
بینالحرمیناند ملائک همه امشب
تبریک بگویند برادر شدنش را
تنها نه دل ما که دو عالم حسنیه است
هر دو حرمِ کربوبلا هم حسنیه است
باید که علی چند پسر داشته باشد
تا این که مدینه سه قمر داشته باشد
مانند نبی کیست که در بینِ دوعالم
از فاطمهی خود دو جگر داشته باشد
باید که پسردار شود تا که ببیند
شیرینیِ باغی که ثمر داشته باشد
هرکس که از این ایل بُوَد موقع رزمش
در پنجهی خود تیغِ دو سر داشته باشد
باید که پس از نامِ علی ذکرِ حسن داشت
تا تیغِ اباالفضل اثر داشته باشد
آن چشم که دیدت چقدر مست شد آقا
یک شهر پُر از کوچهی بنبست شد آقا
خورشید چرا نیمهی شب بر سر بام است
گو ماه نیاید که مرا ماه تمام است
آن کَس که در این خانه غلام است امیر است
آن کَس که امیر است، بر این خانه غلام است
در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بیرویِ تو ای سَرو گل اندام حرام است
با اینهمه حُسنی که شده جمع در اینجا
حیران شدهام قبله کدام است کدام است
هرکس که جمل بود و تو را دید نوشتهست
سوگند که صلح تو قیام است قیامست
لایوم بگو تا که گدازیم برایت
ایکاش حسینیه بسازیم برایت
نظرات
نظری وجود ندارد !