باز عزای نهان نور خدا میبارد
1700
32
- ذاکر: حاج سعید حدادیان
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: روز دوم محرم
- سال: 1402
باز عزای نهان، نور خدا میتابد
از فلق تا به شفَق، کرب و بلا میتابد
باز ارواح شهیدان به نماز آمدهاند
به هواداریِ یک قافله باز آمدهاند
ایُّها الناس، به اسرار خدا گوش کنید
هر چه جز عشق حسین است، فراموش کنید
سحر از میکده، صد رایحه سیب آمده است
پیر صد سالهی این قوم حبیب آمده است
دست سجادهی آفاق به دامانِ بُریر
توبه مدیون پشیمانیِ حُر است و زهیر
از تماشای غلامَش همه را بر لب آه
رو سفیدان جهان کشتهی این رویِ سیاه
ساقی آمد که به ما جام بلا نوشانَد
جرعهای از عطش عشق خدا نوشاند
حکم سرخی که از آن میکدهی حق وا شد
با سر انگشت علی اصغر او امضا شد
به صحابیِ حسین، عترت هاشم صلوات
به جمال حسنی گونهی قاسم صلوات
انبیاء کز اثر عشق حسین، آگاهَند
همه حیرت زدهی مقتل عبداللهاند
ایُّها الناس، حسین آمده، حیدر دارد
آری این قافله با خود علی اکبر دارد
شیعه را حضرت عباس امان خواهد داد
پرچم او به همه دست تکان خواهد داد
کربلا آینه در آینه تکثیر شده
علَم حضرت عباس، جهان گیر شده
ساقی آمد که به ما جام بلا نوشانَد
جرعهای از عطش عشق خدا نوشانَد
آمده آبروی دلشدگان را بخرد
شیعیان را به سراپردهی حیرت ببرد
آمده تا به تماشای خدا سر بدهد
بهر آزادی فردای شما سر بدهد
این حسین است که بر عشق، امامت دارد
محشر آورده به همراه، قیامت دارد
خواهری دارد آیینهی زهرای بتول
که شود بر سر دستش گلوی پاره قبول
دم به دم بر ضربان دل زینب صلوات
به دعای سحر محمل زینب صلوات
قافله فاطمه در فاطمه زهرا دارد
این چه صحراست که صد آینه دریا دارد
خواهری دارد که از نور نماز شب او
خواهری دارد که از ذکر دعای لب او
مریم و هاجر و حوا به نماز آمدهاند
آسمانها همه در راز و نیاز آمدهاند
عالم غیب در آفاق دل اوست جَلی
در قنوتش همه دَم عکس حسین ابن علی
تا در آن دشت بلا کرد نزول اجلالش
دید امواج بلا آمده استقبالش
کربلا خواست در آن لحظه جنون گریه کند
پیش پای پسر فاطمه خون گریه کند
پیش پایَش به خروش آمده امواج فرات
تا بنوشد ز لب لعل حسین آب حیات
......
کریمه از خوشه چین خرمن نگیرد
خدا هرگز تو را از من نگیرد
الهی خواهرت زینب، بمیرد
نمانَد بعد تو ماتم بگیرد
از فلق تا به شفَق، کرب و بلا میتابد
باز ارواح شهیدان به نماز آمدهاند
به هواداریِ یک قافله باز آمدهاند
ایُّها الناس، به اسرار خدا گوش کنید
هر چه جز عشق حسین است، فراموش کنید
سحر از میکده، صد رایحه سیب آمده است
پیر صد سالهی این قوم حبیب آمده است
دست سجادهی آفاق به دامانِ بُریر
توبه مدیون پشیمانیِ حُر است و زهیر
از تماشای غلامَش همه را بر لب آه
رو سفیدان جهان کشتهی این رویِ سیاه
ساقی آمد که به ما جام بلا نوشانَد
جرعهای از عطش عشق خدا نوشاند
حکم سرخی که از آن میکدهی حق وا شد
با سر انگشت علی اصغر او امضا شد
به صحابیِ حسین، عترت هاشم صلوات
به جمال حسنی گونهی قاسم صلوات
انبیاء کز اثر عشق حسین، آگاهَند
همه حیرت زدهی مقتل عبداللهاند
ایُّها الناس، حسین آمده، حیدر دارد
آری این قافله با خود علی اکبر دارد
شیعه را حضرت عباس امان خواهد داد
پرچم او به همه دست تکان خواهد داد
کربلا آینه در آینه تکثیر شده
علَم حضرت عباس، جهان گیر شده
ساقی آمد که به ما جام بلا نوشانَد
جرعهای از عطش عشق خدا نوشانَد
آمده آبروی دلشدگان را بخرد
شیعیان را به سراپردهی حیرت ببرد
آمده تا به تماشای خدا سر بدهد
بهر آزادی فردای شما سر بدهد
این حسین است که بر عشق، امامت دارد
محشر آورده به همراه، قیامت دارد
خواهری دارد آیینهی زهرای بتول
که شود بر سر دستش گلوی پاره قبول
دم به دم بر ضربان دل زینب صلوات
به دعای سحر محمل زینب صلوات
قافله فاطمه در فاطمه زهرا دارد
این چه صحراست که صد آینه دریا دارد
خواهری دارد که از نور نماز شب او
خواهری دارد که از ذکر دعای لب او
مریم و هاجر و حوا به نماز آمدهاند
آسمانها همه در راز و نیاز آمدهاند
عالم غیب در آفاق دل اوست جَلی
در قنوتش همه دَم عکس حسین ابن علی
تا در آن دشت بلا کرد نزول اجلالش
دید امواج بلا آمده استقبالش
کربلا خواست در آن لحظه جنون گریه کند
پیش پای پسر فاطمه خون گریه کند
پیش پایَش به خروش آمده امواج فرات
تا بنوشد ز لب لعل حسین آب حیات
......
کریمه از خوشه چین خرمن نگیرد
خدا هرگز تو را از من نگیرد
الهی خواهرت زینب، بمیرد
نمانَد بعد تو ماتم بگیرد
نظرات
نظری وجود ندارد !