حاج حسین سازور

ای دست و چشم و غضبت سپاهت

212
3
(ای دست و چشم و غضبت، سپاهت
حسین فاطمه‌است، در پناهت)۲
سلمان شده عالم به یک نگاهت

باب فضل علی، ابالفضل علی
تو عبد صالح خدایی، آقا و سلطان وفایی

شجاعت از تو آبرو گرفته، علقمه با خونت وضو گرفته
از دست تو هر کس سبو گرفته

شده با شور و شِین، مست روی حسین
ای در بلندای سعادت، به ما بده جام شهادت

رنگ از رخ ماه حسین پریده
تا ناله‌ی دارم اما شنیده

سوی تو آمد با قدی خمیده
جسم تو را در تیر و نیزه دیده

بیرون ز چشمت، تیرها کشیده
گفت ای برادر به خون تپیده

دیده گشا که مادرم رسیده
تو را صدا کند به اشک دیده
چون تو وفاداری کسی ندیده

من خورده‌ام مانند تو کشیده
من کمر شکسته، تو در خون نشسته
ببین که من در تب و تابم، چرا نمی‌دهی جوابم؟

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش