حاج منصور ارضی

این زواتی که جهانی را مسخر داشتن

1088
25
این زواتی که جهانی را مسخر داشتن
رنج و محنت را برای خود مقدر داشتن

دست از آسایش و آرامش خود شستن
گر چه در حکم قضا دستی توانگر داشتن

این سپرهای بلا تا اینکه خوش باشیم ما
وقت تقسیم خوشی درد و مَحَنْ برداشتن

گریه در این طایفه یک خصلت مورثیست
زین سبب اولاد زهرا دیده‌ی تر داشتن

بچه‌های فاطمه چون فاطمه از ابتدا
انس دیرین با شرار آتش و در داشتن

سالها بگذشت از روز هجوم اما عجب
خاطرات تلخی از زهرای اطهر داشتن

چادری خاکی شد از بعد آن مرسوم شد
بچه‌های بوتراب از خاک بستر داشتن

هر کسی که مادری‌تر، غصه‌هایش بیشتر
این حقیقت را ملائک نیز باور داشتند

یا بَنه؟؟؟؟؟؟؟ زهرا سخن از پهلوی زهرا نگو
آینه‌ها بعد او قلب مکسر داستند

خفتگانِ در بقیعش را ببین و گریه کن
بر همین که زمانی سایه‌ی سر داشتند

گریه کن بر مادر و بر چهار تا فرزند او
کز غم او ناله‌ای، وای مادر داشتند

آخر شب باز رو‌ کن بر مدینه یاد کن
زان ستم‌ها که روا بر آل حیدر داشتن

گریه کن بر آن الف قامت که از غم دال شد
روضه‌ی صادق بخوان که آخر شوال شد

یاد کن از آن امامی که غمش بسیار بود
از جفا جسم نحیفش کعبه‌ی آزار بود

آخه در میان خانه‌ی خود هیچ امنیت نداشت
از شرار شعله‌ها دائم تنش تب‌دار بود

از گلویش آب خوش، یکبار هم پایین نرفت
میل منصور لعین، از بس که بر احضار بود

با وجود آن همه شاگرد، اما باز هم
در تقابل با سپاه مشرکان بیدار بود

پشت در می‌آمد و هی تازه می‌شد داغ او
آنکه عمری داغدار روضه‌ی مسمار بود

خانه‌اش هر چند که در داشت، اما باز هم
رفت و آمدهای دشمن، دائم از دیوار بود

پا برهنه پشت مرکب، بی‌عبا، عمامه رفت
خار شد اما کجا در زیر پایش خار بود

با زمین افتادنش، افتاد یاد عمه‌اش
آنکه روی دوش سقا کعبه‌ی سیار بود

در بیابان گم شد و چیزی سرش آمد
که شد پیرتر از موقعی که راهی بازار شد

روزی‌اش جای عروسک‌ هم لگد هم‌ مشت شد
زجر کاری کرد که‌ گیسوی او‌ کم ‌پشت شد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش