حاج سعید حدادیان

اگر چون لاله‌های واژگون

1037
9
اگر چون لاله‌های واژگون، سر در گریبانم
خجالت می‌کشم از آسمان، در خویش حیرانم

شبیه لاله‌های واژگون، هم جشم با باران
به خاک خویش می‌بارم، به حال خویش گریانم

نسیمی تازه، گلبرگ مرا با خویش خواهد برد
خداحافظ، که تنها یک نفس در دشت مهمانم

(به همه هیئتا خبر، رسیده با صوت جلیل
اومد میون‌دار واسه‌ی، تکیه‌ی مرتضی علی)۲

چشم امید عاشقا، به گوشه‌ی نگاه تو
تو تکیه‌گاه تکیه‌ای، یا تکیه تکیه‌گاه تو؟

تو اومدی تا بدونن، مردم برای همیشه
هر کسی شد خرج حسین، خرج حسینیه‌می‌شه

یه عده‌ای از رفیقا، موندن و مو سفید شدن
خوشبه حال اونایی که، کنارتون شهید شدن

کاشکی می‌شد نشون بدم، به مادرت مزارتو
اما گمون کنم حالا، خودش باشه کنارتون

رسم تموم هیئتاست، یه پیر غلام با چشم تر
داره خوشامد میگه با، تبسم و با چشم تر

خدا رو شکر ای شهید، تو تکیه پیر ما تویی
میون میدون نبرد، پیر و امیر ما تویی

کنار تربت شهید، خودت رو امشب برسون
به یاد شهر مدینه،به یاد شام غریبون

اسما بریز آب روان، بر روی گلبرگ گلم
یاسم شده چون ارغوان،وای از دلم، وای از دلم

من ایستاده بودم، دیدم که مادرم را
قاتل گَهی به کوچه، گاهی به خانه می‌زد

گاهی به پشت و پهلو، گاهی به دست و بازو
گاهی به روی صورت، گاهی به شانه می‌زد

غرق خون شد غروب، ذولجناح صمکون
این غروب آفتاب زینب است
آسمان در اضطراب زینب است

آمده زلزله، می‌کند هروله
فاطمه را صدا مزن، جان برادر
این‌گونه دست و پا مزن، جان برادر

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش