حاج سعید حدادیان

اگر چه گنه‌کار و آلوده هستم

514
14
اگرچه گنه‌کار و آلوده هستم
ز صهبای لا تقنطوا مست مستم

سزد پا به بال ملائک گذارم
که بر غرفه‌ی آن ضریح است دستم

هم از جان بر این آستان رخ نهادم
هم از دل بر این پنجره رشته بستم

امام غریبان ولی نعمتم شد
که عمری سر سفره‌ی او نشستم

رضا ای فروغ تو صبح نخستم
رضا ای ولای تو عهد الستم

به حبّ تو دادار را می‌ستایم
به مهر تو معبود را می‌پرستم

به پیمانه‌ای هستی‌ام را بسوزان
به رویم میاور که پیمان شکستم

گر آلوده بودم از این کوی بودم
و گر خار بودم در این باغ رَستم

به من در ز رافت گشودی
وگرنه تو بالای بالا و من پست پستم

شهی کو گدا می‌پذیرد تو هستی
گدایی که شاهش نوازد من هستم

در این روز هشتم غریبم گدایم
گدای علی ابن موسی الرّضایم

تماشا کن تماشا کن ببین جان حسین است این
به رخ مصحف به خطّ و خال قرآن حسین است این

میان ماه‌ها مهر درخشان حسین است این
ذبیح فاطمه در عید قربان حسین است این

بشر اوصاف آن رشک مَلَک را چون توان گوید
لب مقصود باید وصف آن جان جهان گوید

کرامت از نبی، صبر از علی، حلم از حسن دارد
قد رعناش طوبی سایه بر این نه چمن دارد

به هر یک تار مویش عطر صد مُلک خُتن دارد
علی باشد به نام و روحِ احمد در بدن دارد
شهادت،عشق، ایمان بوده از آغاز تقدیرش
یدالله است دست و ذوالفقار اوست شمشیرش

حسین بن علی چشم خدا گرم تماشایش
سلام سدره و طوبی به سرو قد و بالایش

سر خوبان عالم سر به سر خاک کف پایش
نوای کربلا برخیزد از نیزار اعضایش

که من در کربلا اوّل قتیل آل یاسینم
شود در موج خون تقدیم جانان جان شیرینم

مرا روز ولادت روز عاشوراست ای مردم
تنم چون برگ گل در دامن صحراست ای مردم
رُخم از پشت ابر خون جهان آراست ای مردم

رسول الله می‌گیرد به موج خون در آغوشم
ز دست او به میدان شهادت آب می‌نوشم

تو از گهواره مست جام ایثاری علی اکبر
تو از دوران شیری شیرپیکاری علی اکبر

تو نور عین عین الله داداری علی اکبر
تو خود از کوثر توحید سرشاری علی اکبر

بهشت عارفان مهر و جحیم کافران خشمت
نگاه زینبت بر رخ دل عبّاس در چشمت

تو بر نسل جوان تا صبح محشر رهبر داری
تو چون عبّاس بر خیل شهیدان برتری داری

تو خُلق و خوی و روی و منطق پیغمبری داری
تو دست و بازو و تیغ و توان حیدری داری

ولی الله و چشم و چراغ حجت اللّهی
نه میثم را که خَلق عالمی را مشعل راهی

کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی

گه دلم پیش تو گاهی دلم پیش اوست
رو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست

نمک بر زخم دل شیرین‌تر از خواب سحر گردد
جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد

پدر در کودکی با شوق دل دست پسر گیرد
به امیدی که در پیری پسر دست پدر گیرد

در برم صد قدم راه برو
تا کنم خوب تماشا قد و بالای تو را
سنگ‌ها صورت او را عَوَضم بوسیدند
تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند

داشت می‌رفت به میدان قد و بالایی داشت
عمّه‌هایش همگی دور سرش چرخیدند

سرو من تشنه به میدان شهادت می‌رفت
خواهرانش عَوَض ابر بر او باریدند

پیرمردان همه گفتند رسول الله است
جمعیت از نفس افتاد همه ترسیدند

پسرم لباتو وا کن
دوباره منو صدا کن
دورمو دشمن گرفته
پاشو از بابا دفاع کن

پسرم چشماتو وا کن
یه نظر منو نیگا کن
پاشو پهلوون بابا
کربلا رو کربلا کن

پسرم لباتو وا کن
یه بابا بگو عزیزم
از رو دست من نریزی
گل ناز ریز ریزم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش