محمدحسین پویانفر

اگر چه حقیرم

321
5
اگرچه حَقیرَم، لیاقت ندارم
پناهی جُز این دَر، به جانَت ندارم

شکستم دلت را، دلم را شکستند
من از کارِ دنیا، شکایت ندارم

بدونِ اجازه، به این سو دویدم
تو ردَّم نکن، برگه دعوت ندارم

(زِ چِشمَت بیُفتَم، به خواری بیُفتَم)۲
نگاهم بکن، گرچه قیمت ندارم

سَرَم هرچه آمد، گناهِ خودم بود
که گوشی برای، نصیحت ندارم

اگر تو کنارم نباشی قیامت
امیدی برای شَفاعَت ندارم

(دلم لَک زَده، کربلا قِسمَتَم کن)۲
نیازی به غیر از زیارت، ندارم

دو چشمم شده وقفِ غَم‌های جَدَّت
به جز گریه کردن عبادت، ندارم

از آن دم که بر نیزه زَد تکیه‌اش را
زِ تنهایی‌اش جُز خجالت ندارم
****
اه ای اسیر روضه‌ی سر بسته، کیستی
مرد غریبِ حجره‌ی در بسته، کیستی

این حجره هم به ناتوانیِ تو‌ گریه می‌کند
پیری بر این جوانیِ تو گریه می‌کند

در خانه‌ی امام چرا دست می‌زنند
با ناله‌ات مدام چرا دست می‌زنند

آه ای کریم، بال و پرت را زمین نَزَن
آه ای جوانِ خانه، سَرَت را زمین نَزَن

اصلا صدای تو به صدایی نمی‌رسد
این آب آب آب به جایی نمی‌رسد

افتاده‌ای زِ دامن زهرا به روی خاک
کمتر بِکِش محاسِنِ خود را به روی خاک

کِل می‌کِشَند گریه‌ی زهرا در آورند
کَف میزنند دادِ رضا را در آورند

تو هر چه می‌کنی جِگَرَت را چه می‌کنی
با حال و وز خود پسرت را چه می‌کنی

با خود چه داشت زَهر، تَنَت را کَبود کرد
باور نمی‌کُنی، دَهَنَت را کَبود کرد

جانم حسن، شبیه حسن روضه‌های توست نامرد بین کوچه مَزَن روضه‌های توست

اما به این صدای غریبانه خنده کرد
بر ناله‌های تو کُلفَتِ این خانه خنده کرد

میکوبد آه پا به زمین پیش مادرت
میریزد آب را به زمین پیش مادرت

بردند نیمه جان بَدَنَت را به پشتِ بام
از پا کشانده‌اند تَنَت را به پشتِ بام

می‌رفت پیکَرَت به روی پله‌های تیز
می‌خورد هِی سَرَت به روی پله‌های تیز

از سنگ‌ها برای تو اَبرو نمانده است
آقا چرا برای تو پَهلو نمانده است

رفتی به روی بام ولی چند هزار شد
گیرم سه روز و شام ولی چند هزار شد

گیرم به پشت بام ولی سایه‌بان که هست
چندین کفن برای تو با دوستان که هست

گیرَم سه روز و شب ولی آخر پسر رسید
این بار هم پسر به کنارِ پدر رسید

شُکرِ خدا عقیقِ تو را سارِبان نَبُرد
رنگِ لَبانِ خشکِ تو را خِیزَران نَبُرد

آقا قسم که پیراهنت را نمی‌کِشَم
با نیزه‌ای شکسته تَنَت را نمی‌کِشَم

بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد
اگر غلط نکنم، همین که پیکرت افتاد، خواهرت افتاد
****
حسین جان به یاد لبت یک شَبَم خواب راحت نداشتم
کنارِ تَنَت کاسه‌ی آب گذاشتم

واوِیلا

حسین جان تو بودی و گودال و تَن زیرِ نِیزه
خداحافظی کردی با زینَبَت زیرِ نِیزه

واوِیلا

صدا می‌زدی مادرت را، یا مظلوم
نشون می‌دادی حَنجَرَت را، یا مظلوم

آتش است اینجا نَسوزی چون زِ من
یا برو یا چشم‌هایت را بِبَند

با نگاهش حرف‌ها می‌زَد حسین
پیشِ زینب دست و پا می‌زَد حسین

حسین...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش