از هجوم تازیانه هرتنی آزرده بود
2537
9
- ذاکر: حاج مهدی سلحشور
- سبک: شعر روضه
- موضوع: اسارت
- مناسبت: شب شانزدهم ماه رمضان
- سال: 1403
از هجوم تازیانه هر تنی آزرده بود
صحنه را عباس اگر میدید بی شک مرده بود
تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است
عمهی سادات را کوچک کسی نشمرده بود
از همان ساعت که سقا رفت سوی علقمه
حال زینب مثل زنهای برادر مرده بود
خواست در آغوش خود گیرد حسینش را نشد
بس که تیر و نیزه بر نعش برادر خورده بود
کنار پیکر صدپارهی گل
کند از غصه هر دم ناله بلبل
گرفته زیر بالش غنچهای ناز
که با گل میکند این گونه آواز
پدر ای نور چشمان تر من
بکش دست نوازش بر سر من
ببین گلچین ظالم وحشیانه
زند بر عمهی من تازیانه
به هر سو تازیانه در کمین است
ندارم طاقتی تا من ببینم
چگونه عمه با قد خمیده
زند بوسه به رگهای بریده
حسین آرام جانم
حسین روح و روانم
حسین سالار زینب
صحنه را عباس اگر میدید بی شک مرده بود
تا غروب روز عاشورا خدا خود شاهد است
عمهی سادات را کوچک کسی نشمرده بود
از همان ساعت که سقا رفت سوی علقمه
حال زینب مثل زنهای برادر مرده بود
خواست در آغوش خود گیرد حسینش را نشد
بس که تیر و نیزه بر نعش برادر خورده بود
کنار پیکر صدپارهی گل
کند از غصه هر دم ناله بلبل
گرفته زیر بالش غنچهای ناز
که با گل میکند این گونه آواز
پدر ای نور چشمان تر من
بکش دست نوازش بر سر من
ببین گلچین ظالم وحشیانه
زند بر عمهی من تازیانه
به هر سو تازیانه در کمین است
ندارم طاقتی تا من ببینم
چگونه عمه با قد خمیده
زند بوسه به رگهای بریده
حسین آرام جانم
حسین روح و روانم
حسین سالار زینب
نظرات
نظری وجود ندارد !